بعد از چند روز سفر کیم کارداشین سریعا تصمیم به بازگشت به خانه گرفت. به گزارش بروزترین ها او در فرودگاه لکس با یک ظاهر زیبا دیده شد.این هنرمند بسیار زیبا به نظر میرسید. او در یک ژاکت سفید و یک جین و کفش های پاشنه بلند با آن عینک واقعا می درخشید.
در روز دوشنبه کیم مهمان کلی ریپا بود.ظاهرا آن دو در مورد طلاق او از کریس هامبر حرف میزدند.
ادامه مطلب...
به گزارش بروزترین ها هر چند رایان گوسلینگ در گلدن گلاب حضور نداشت اما او با یک ظاهر کاملا خوش تیپ و زیبا در روز پنجشنیه در فستیوال فیلم های برتر جهان در تایلند حضورداشت.هنرمند۳۱ ساله در کت شلوار و کراوات بسیار خوش تیپ تر به نظر می رسید.او برای بازی در فیلم drive دعوت شد. ظاهرا او یک همکاری دیگر با کارگردان همین فیلم خواهد داشت که نام این فیلم only god forgive است.
ادامه مطلب...
به گزارش بروزترین ها جاستین بیبر در کنسرت اجرای خود را به همراه خواهر سه ساله اش برگزار کرد.
تمامی خانواده ی جاستیم از قبیل پدر بزرگ و مادر بزرگش نیز در این کنسرت حضور داشتند آن خواهر و برادر آهنگ baby
را با هم خواندند
ادامه مطلب...
اسامی اعضای هیئت داوران بخش مسابقه اصلی شصت و چهارمین جشنواره فیلم کن به ریاست رابرت دنیرو بازیگر آمریکایی، اعلام شد.
جود لاو بازیگر بریتانیایی، اوما تورمن بازیگر آمریکایی و اولیویه آسایاس فیلمساز فرانسوی ازجمله داورانی هستند که درمورد برنده نخل طلای جشنواره کن 2011 و دیگر برندگان بخش مسابقه اصلی این دوره جشنواره تصمیم میگیرند.
مارتینا گاسمن تهیهکننده و بازیگر آرژانتینی، نانسان شی تهیهکننده چینی، لین اولمان منتقد فیلم نروژی، محمدصالح هارون فیلمساز اهل چاد و جانی تو فیلمساز چینی دیگر اعضای هیئت داوران این بخش هستند.
جود لاو در دو سال اخیر فیلمهای «تخیلات دکتر پارناسوس»، «شرلوک هلمز» و Repo Men را روی پرده سینماها داشته است. این بازیگر 39 ساله دو بار برای «آقای ریپلی بااستعداد» و «کلد مانتین» نامزد اسکار بوده است.
اوما تورمن 41 ساله در 1995 برای بازی در فیلم «داستان عامهپسند» ساخته کوئنتین تارانتینو نامزد اسکار شد. او در دو فیلم «بیل را بکش» تارانتینو هم بازی کرده است.
نانسان شی یکی از موسسان شرکت «فیلم وورکشاپ» در چین و تهیهکننده فیلم «روابط جهنمی» است که مارتین اسکورسیزی با فیلم «مردگان» آن را بازسازی کرد.
مارتینا گاسمن سال 2002 به همراه پابلو تراپرو کارگردان آرژانتینی شرکت فیلمسازی «ماتانزا سینه» را تاسیس کرد. او سال 2008 در فیلم «لئونرا» ساخته تراپرو به نقش زنی باردار که به جرم قتل به زندان میافتد، حضوری در خور توجه داشت. این فیلم همان سال در بخش مسابقه کن نمایش داده شد.
محمدصالح هارون پارسال با فیلم «یک مرد در حال فریاد» برنده جایزه هیئت داوران کن شد. فیلم هارون پس از 13 سال اولین فیلم از جنوب صحرا در آفریقا بود که در بخش مسابقه کن به نمایش درآمد.
جانی تو سال 2009 با فیلم «انتقام» در بخش مسابقه کن حضور داشت و اولیویه آسایاس هم پارسال با «کارلوس» به کن آمد.
شصت و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن 11 تا 22 مه (21 اردیبهشت تا اول خرداد) برگزار میشود.
خبرآنلاین
اعتراف بازیگر زن برنده اسکار به ابتلا به بیماری اختلال دوقطبی با استقبال گروههای سلامت روان مواجه شد.
این گروهها معتقد هستند بسیاری از افراد مشهور با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند اما آن را فاش نمیکنند، اعتراف زتاجونز پنهانکاری پیرامون این بیماری را تحت تاثیر قرار میدهد.
پزشکان همچنین تاکید کردند این بازیگر اهل ولز - که مایکل داگلاس، همسر بازیگرش نیز اخیرا به دلیل ابتلا به سرطان حنجره تحت درمان قرار گرفت - احتمالا هیچ وقت سلامتی کامل خود را بازنمییابد و باید یاد بگیرد زندگی خود را با وجود این بیماری مدیریت کند.
مارتین اورز، یکی از مدیران مرکز سلامت رفتاری در بیمارستان «نورتن وستچستر» در نیویورک گفت: «این بیماری ارثی است و افرادی که بسیار فعال هستند و جنب و جوش بسیار دارند به آن دچار میشوند. خیلی خوب است که با ننگ پیرامون بیماریهای روانی مبارزه کنیم، بهویژه درمورد بیماری دوقطبی...این مبارزه نشان میدهد با وجود بیماری شما میتوانید زندگی حرفهای بسیار موفقی داشته باشید.»
کارگزار زتاجونز گفت این بازیگر برای درمان بیماری دوقطبی نوع دوم خود برای مدت کوتاهی به یک کلینیک مراجعه کرده است. اختلال دوقطبی نوع دوم گونه خفیف این بیماری افسردگی است. درمان این بیماری نیاز به بستری شدن ندارد و بیمار با استفاده مرتب دارو میتواند به آسودگی زندگی کند.
اکنون این بازیگر 41 ساله که در روزهای سخت سرطان مایکل داگلاس کنارش بود در وضعیت بسیار خوبی به سر میبرد و در انتظار اکران دو فیلم جدیدش در هفته جاری است.
در این هفته «Playing the Field» به کارگردانی گابریله موچینو و «بانوی محبوب» به کارگردانی استفن فریزر بریتانیایی با بازی زتاجونز روی پرده میرود.
این بازیگر در حالی به بیماری خود اعتراف کرد که پزشکان معتقد هستند بیماری روانی از جمله بیماریهایی است که مردم به راحتی از آن حرف نمیزنند و سعی میکنند آن را پنهان کنند. این حرکت زتاجونز که با استقبال پزشکان روبرو شد موجب میشود بیماری دوقطبی قبح خود را از دست بدهد و بیماران راحتتر با آن برخورد کنند.
کری فیشر، بن استیلر، راسل برند، مل گیبسون، بریتنی اسپیرز، برایان ویلسن و پیت ونتز از دیگر افراد مشهور هستند که دچار این بیماری شدهاند.
کاترین زتاجونز برنده اسکار نقش مکمل برای فیلم «شیکاگو» است. او در فیلمهای مشهوری چون «قاچاق»، «دوازده یار اوشن» و «نقاب زورو» بازی کرده است.
امروز دوشنبه هفتاد و يكمين سالروز تولد «آل پاچينو»، بازيگر نامدار سينماي آمريكا و جهان است.
آل پاچينو با نام كامل «آلفردو جيمز پاچينو» و نام مستعار «ساني» متولد 25 آوريل 1940 در نيويورك از پرآوازهترين بازيگران تاريخ سينماست كه هشتبار نامزد جايزه اسكار شده است.
پاچينو كه قد نسبتا كوتاهي (170 سانتيمتر) در دنياي بازيگري دارد بهعنوان يكي از بزرگترين بازيگران در تمام دوران تاريخ سينما ياد ميشود.
پدرش سالواتور پاچينو کارمند شرکت بيمه و مادرش رز پاچينو خانهدار بود. والدين او هنگام کودکي او از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سيسيل بودند.
وي در دوران جواني و در حالي که بيش از 22 سال از زندگياش نميگذشت، مادرش را از دست داد. پاچينو پيش از مرگ مادرش، زندگي چندان لذتبخشي را پشت سر نگذاشته بود و چون والدينش خيلي زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند.
ورود او به عرصه بازيگري را بايد سال 1969 دانست. پاچينو در اين سال در فيلم «ناتالي و من» بازي کرد و دو سال پس از آن نيز ايفاي نقشي در «وحشت در نيلي پارک» را پذيرفت. اما بازي در اين دو فيلم هرگز او را راضي نکرد تا اينکه فرانسيس فورد کاپولا تصميم به ساخت يکي از شاهکارهاي تاريخ سينما يعني فيلم «پدرخوانده» گرفت و نقش «مايکل کورلئونه» به او واگذار شد. در ابتدا کاپولا جک نيکلسون را براي ايفاي نقش در پدر خوانده انتخاب کرد، اما نيکلسون اين پيشنهاد را رد کرد چراکه به گفته خودش نقش يک ايتاليايي را بايد يک ايتاليايي بازي کند و با اين کار ناخواسته بزرگترين شانس زندگي پاچينو را به او بخشيد. پاچينو براي اين فيلم نامزد دريافت جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسيد.
در سال 1973 او در فيلمهاي مترسک و سرپيکو بازي کرد. در مترسک نقش آدمي سرگشته را داشت که در پي هويت خويش است و در سرپيکو نيز يک پاچينوي تمام عيار بود. وي در اين فيلم نقش فرانک سرپيکو افسر پليسي را بازي کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا ميکند. پاچينو در همان سال بار ديگر نامزد دريافت اسکار شد، اما باز هم اين جايزه نصيبش نشد. با اين حال منتقدان، جايزه گلدن گلوب را به سبب بازي در سرپيکو به وي اهدا کردند.
از ديگر بازيهاي چشمگير پاچينو ميتوان به حضورش در فيلمهاي پدرخوانده 2 (1974)، بعد از ظهر سگي (1975) و فيلم و عدالت براي همه (1979) اشاره کرد. پاچينو براي بازي در همه اين فيلمها نامزد اسکار شد ولي بدان دست نيافت. او ميگويد: «من براي اسکار بازي نميکنم، چون بازيگري عشق من است، عشقي که هرگز نميتوانم رهايش کنم».
او براي بازي در فيلمهايي چون کرامر عليه کرامر (1979)، اينک آخرالزمان و متولد چهارم جولاي (1989) دعوت شد ولي او اين پيشنهادها را قبول نکرد. هنگامي که کاپولا براي فيلم اينک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچينو در يک جمله پاسخ منفي به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
دهه1990 را براي بايد دهه نويني براي پاچينو دانست، زيرا او که پس از بازي در فيلم انقلاب (1985) مبتلا به ذات الريه شده و مدت چهار سال نيز از عالم سينما دور مانده بود، در فيلم درياي عشق (1989) بار ديگر خوش درخشيد.
جاني (1991)، گلن گري گلن راس (1992)، راه کارليتو (1993)، مخمصه (1995)، تالار شهر (1996)، وکيل مدافع شيطان، دني براسکو (1997) و خودي (فيلم) (1998) اشاره کرد. اما برترين فيلم او در اين دهه، بوي خوش زن در سال 1992 است که جايزه اسکار را برايش به ارمغان آورد. او در اين فيلم ايفاگر نقش مرد نابينايي بود که عشق به همنوع را به بهترين شکل ممکن بيان ميکند.
علاوه بر جايزه اسکار، جايزه گلدن گلاب نيز براي اين فيلم از سوي منتقدان، به او اعطا شد. زماني که نقش شيطان در فيلم وکيل مدافع شيطان (1997) را ايفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سينما و مردم عادي او را نابغه خواندند.
در سال1996 از سوي انجمن گوتام جايزه ويژه يک عمر فعاليت هنري نصيبش شد و پيش از آن نيز از سوي فستيوال بين المللي فيلم سن سباستين اسپانيا، جايزه مشابهي به او اهدا شد.
او در سال 2002 در فيلم بيخوابي نقش يک کارآگاه را بازي کرد که در تعقيب يک قاتل حرفهاي است. تاجر ونيزي (2004) را بايد بهترين فيلم او از سال 2000 به بعد دانست.
پاچينو در بازيگري داراي سبک ويژهاي است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبي ميتواند ايفاگر هر نقشي باشد. نکته برجسته در بيشتر بازيهاي او اين است که مخاطب را با خود همراه ميسازد. صداي گرم و دلنشين او در بازي به پاچينو کمک فراواني ميکند، گويي اعضاي بدنش همه هنگام بازي واقعاً بازيگر هستند.
کمتر بازيگري در سينماي جهان ميتوان يافت که نظير پاچينو قدرت بازي با چشم را داشته باشد. چشمان پاچينو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و ميتوان برق خاصي را در ديدگان وي احساس کرد. اين يکي از امتيازات منحصر به فرد اوست و فيلم «پدرخوانده 2» اوج بازي وي با چشمهايش بهشمار ميرود. قدرت و تأثير نگاه او صحنههاي جاودانهاي را در تاريخ سينماي جهان خلق کرده است. بهعنوان مثال بازي استثنايي او در سکانس مرگ سولاتسو و پليس خيانت کار در فيلم پدر خوانده 1 ، استعداد بي نظيرش را به نمايش ميگذارد.
در ميان ستارههاي هاليوود، بازيگران انگشتشماري چون مارلون براندو را ميتوان يافت که صدايي مانند او داشته باشند.
«آل پاچينو» طي پنج دهه حضور فعال در دنياي سينما در فيلمهاي ماندگاري بازي كرده است كه از مهمترين آنها ميتوان به پدرخوانده، سرپيکو، بعدازظهر سگي، عدالت براي همه، گشتزني، صورت زخمي، بوي خوش زن، مخمصه، وکيل مدافع شيطان، كافه چيني، تاجر ونيزي، سيزده يار اوشن و قتل منصفانه اشاره كرد.
وي براي فيلمهاي «پدرخوانده»، «سرپيكو»، «پدرخوانده2»، «بعدازظهر سگي» «عدالت براي همه»، «گلن گلي گلنراس»، «ديك تريسي» و «بوي خوش زن» نامزد جايزه اسكار بود كه براي فيلم آخري موفق به دريافت اين جايزه شد.
جايزه بافتا بهترين بازيگر مرد، چهار جايزه گلدن گلوب، بهترين بازيگر جشنواره كارلووي واري، بهترين بازيگر جشنواره سنسباستين و دريافت شيرطلاي افتخاري جشنواره ونيز در سال 1994 بخشي از افتخارات سينمايي اين بازيگر سرشناس هستند.
با پيوستن «ميرلي انوز» به پروژه سينمايي «جنگ جهاني z» برادپيت همبازيهايش را در اين فيلم شناخت.
اين جديدترين فيلم حصول شركت فيلمسازي پارامونت است.
بنابر اعلام امپاير آنلاين، ميرلي انور در اين فيلم نقش همسر برادپيت به ارائه نقش ميردازد.
«مارك فورستر» كارگرداني پروژه سينمايي «جنگ جهاني زد» را برعهده دارد.
داستان فيلم تصويري از كره زمين 10 سال پس از اپيدمي شدن حضور زامبيها را به تصوير ميكشد.
فيلمنامه «جنگ جهاني زد» توسط «جي. ميشل استارزينسكي» و «مت كارناهان» نوشته شده است و تهيه و توليد آن برعهده شركت فيلمسازي «پلان بي» است كه برادپيت مديريت آن را برعهده دارد.
براد پيت، پسر محبوب هاليوود كه 48 ساله است، سال پيش پس از اكران جديدترين فيلماش در برلين اعلام كرد، سينما ديگر هيچ جذابيتي براي وي ندارد و قصد كنارهگيري از دنياي سينما را دارد.
از مهمترين فيلمهاي براد پيت ميتوان به تروا، دوازده يار اوشن، آقا و خانم اسميت، بابل، بزرگ قلب (2007)، سرگذشت عجيب بنجامين باتن (تهيه کننده)، سيزده يار اوشن، ترور جسي جيمز بهوسيله رابرت فورد بزدل، شانتارم، (تهيه کننده)، کيفيت بازي (تهيه کننده - بازيگر)، بعد از خواندن بسوزان، شانههاي اطلس، «چاد اشم» و حرامزادههاي عوضي (2009) اشاره كرد.
مارك فوستر كارگردان سوئيسي الاصل كه با ساخت آثاري چون «عجيبتر از داستان» و «مونستربال» به اعتباري جهاني دست يافته اخيرا ساخت فيلم «رانندگي كيت» را به پايان رسانده است.
کوئنتین تارانتینو فیلم وسترن «جانگو آزاد شده» را برای شرکت واینستین کارگردانی میکند.
اسیسی شر و پیلار ساون این فیلم را تهیه میکنند.
صفحه اول فیلمنامه «جانگو آزاد شده» در اینترنت منتشر شده است. تارانتینو هنوز درمورد بازیگران فیلم جدید خود تصمیم نگرفته است.
شرکت واینستین سال 1994 با همکاری شرکت میراماکس فیلم موفق «داستان عامهپسند» را توزیع کرد که در دنیا بیش از 200 میلیون دلار فروخت. این فیلم برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شد و تارانتینو برای آن برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شد.
این فیلمساز 48 ساله آخرین بار سال 2009 فیلم «لعنتیهای بیآبرو» را روی پرده سینماها داشت که در دنیا 6/313 میلیون دلار فروش داشت و نامزد هشت جایزه اسکار شد.
«سگدانی»، «جکی براون»، «بیل را بکش: جلد 1»، «بیل را بکش: جلد 2» و «گرایندهاوس» از دیگر ساختههای تارانتینو است. او پارسال رئیس هیئت داوران بخش مسابقه جشنواره فیلم ونیز بود.
موعظه
پدر روحانی داستانی را برای مومنان کاتولیکی که در کلیسا برای شنیدن خطابه اش نشسته اند تعریف می کند. ماجرا از این قرار است که یک کشتی با تمام خدمه اش اتش می گیرد و غرق می شود و به غیر از یک ملوان هیچ کس زنده نمی ماند. او بر اساس اطلاعاتش از صور فلکی و جایگاه ستارگان در آسمان، مسیری به سوی خانه اش پیدا می کند و به آن سو حرکت می کند. اما به مدت بیست روز آسمان آن چنان ابری می شود که دیگر ستارگان دیده نمی شوند. اما ملوان هم چنان در همان مسیر حرکت می کند، با این تفاوت که دیگر آن اطمینان سابق را ندارد. شاید مسیرش را اشتباه انتخاب کرده. شاید به جای رفتن به سمت خانه اش مرگی هولناک در انتظار او باشد.
این بخشی از موعظه ایست که در ابتدای فیلم شک از زبان پدر فلین، کشیش کلیسا و مدرسه ی سنت نیکولاس می شنویم. موعظه ای که به نظر می رسد پیکره و شاکله ی اصلی داستان بر آن سوار باشد. بهتر است پیش از ورود به موضوع اصلی کمی راحع به اخلاقیات بحث کنیم.
گریزی کوتاه به اخلاقیات
شک حالتی است درونی که بیانگر وضعیتی دشوار است و دلیلش می تواند نبود اطلاعات کافی و یا دیدن و شنیدن چیزی باشد که با معیار های عقلی و حتی شهودی فرد تفاوت داشته باشد. شرایطی که انتخاب یکی از گزینه های موجود همراه با ترس و اضطراب است و برای بر طرف کردنش نیاز به تفکر و ایمان بیشتر است. حالا در سوی مقابل شک، یقین وجود دارد که حتی شنیدنش می تواند شیرین و لذت بخش باشد. احساسی که به آدمی توانایی بخشیدن نیرو را دارد. می تواند نوعی اطمینان قلبی برای قضاوت و تصمیم گیری به وجود آورد.
اما در شرایطی که نشانه ها برای قضاوت کافی به نظر نمی رسند، آیا می توان این جرئت را به خود داد و به دیگری تهمت گناه کار بودن زد؟ آیا می توان برای اجرای عدالتی که در موردش قطعیتی وجود ندارد اخلاق را هم زیر پا گذاشت؟ اصلا در دنیایی که به نظر می رسد همه چیز بر اصل نسبیت سوار است آیا می شود به چیزی شک نداشت؟
فلسفه ی اخلاق هم برای این سوالات جواب های قانع کننده ای ندارد. این طور به نظر می آید که شک همه جا را فرا گرفته است.
ادامه مطلب...
صفحه قبل 1 صفحه بعد